جوانی که 13 ساله شد!
اما این وسط فقط بعضی از اتفاق ها هستن که یاداوریشون خوشحالت میکنه....تو رو به شور میاره....توی خاطره هاش دست و پا میزنی و غرق میشی... فقط بعضی اتفاق ها هستن که مهم اند...
یه اتفاقی که برای تو خیلی خوبه....یه اتفاقی که تو باهاش یه دنیا خاطره داری.... یه اتفاق که لحظه های زندگیت بهش فکر کردی و اونو دوست داشتی و باورش کردی و جزیی از زندگیت شده...
یه اتفاق که باش جوونی کردی ، خندیدی، گریه کردی، دوسش داشتی...
گاهی وقتا به این فکر میکنم که جوونی هم یه اتفاقه که توی زندگیه هر کسی رخ میده و اتفاق میوفته...
"و هیچ اتفاقی مکرر نمیشود"
الان ۴ ساله که توی دلم یه حسی باعث شده اتفاقی جوونی رو با تمام وجودم بچشم.....
۴ساله که خیلی اتفاقی احساس میکنم که جوونم...
سلام رادیوی جوان من...
سلام دوست داشتنی ترین اتفاق زندگیم....
سلام به تو که باهات جوونی کردم.....
به تویی که شاید الان خیلی کم بشنومت اما وقتی که میدونم هستی خیلی آرومم....یه جوون آروم و عاشق...
سلام با تو که باهات خاطره هایی دارم که به همه ی دنیا برام می ارزه...سلام به تو که خیلی چیزا ازت یاد گرفتم....
من با تو خودمو پیدا و باور کردم....
هی....
با تو ام...با خود خودت....
امروز اگرچه نیومدم تا پیش خودت و برنامه سازات ۱۳ سالگیتو جشن بگیرم...اما بدون همیشه اتفاق جوون زندگیم همراهم میمونه و همیشه دوستت دارم...به پاس همه ی اون خاطره ها دوستت دارم...به پاس همه ی لحظه هام که با تو گذشت...
به خاطر همون لحظه هایی که نمیذاره بازم بی تفاوت باشم بهت....
۱۳ سالگیت مبارک....
از یک حلقه ی وبی شنونده
برای تو جوان ۱۳ ساله....
پ ی و ن د :
تا یک برنامه را با گوشهای خودتان نشنیده اید به شنیده ها اکتفا نکنید...
یـــــــادگاری:
دوباره سیرنگاهم کن
قطار آمد و من
زود زود خواهم رفت
نگاه آخر خود را دعای راهم کن
ذخیره کن همه ی لحظه های آخر را
تمام حافظه ات را پر از نگاهم کن.
تا بعد زیر نور ماه در امان باشی![]()
حالا که امدی سلام!